شهیدی که علاقه زیادی به شهید ابراهیم هادی داشت …

و عاشق کربلا بود هر جمعه پیاده از نجف به کربلا می رفت…

راستی طلبه بود وقتی فهمید شهریه ای که به او می دهند برای امام زمان هست دیگر نگرفت…

هرچه کار می کرد خرج فقرا می کرد…

از بر وبچه های تهران خودمون هم بود…

تا دوران راهنمایی درس خواند وبرای مدتی درسش را رها کرد رفت فلافل فروش شد…

اما دید خلع ای در وجودش هست که پر نشده بخاطر همین ساکش رو بست و رفت پیش مولایش علی(علیه السلام)

راستی علاقه زیادی هم به مولایش داشت و گره های زندگیش به دست مولایش باز می شد…

اما اما اما چیزی بگویم که دلتنان بلرزد(شهدا همه اشون اینطورند)او رفت مدافع حرم شد…

اون جمله ای که میخاستم بگم دلتون بلرزه رو بالا نگفتم اینجا میگم او دوشنبه شهید شد ولی جسداش اشتباهی رفت کربلا و شب جمعه مهمان اماممش حسین بود…

شهدا را یاد کنید با ذکر صلواتی بر محمدو ال محمد